نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی


 


دوستی برام اس ام اس زده پرسیده : میدونی بهترین یونجه مال کجاست ؟
براش نوشتم : نه نمیدونم …….برام نوشته مشکلی نیست از یه گاو دیگه میپرسم …:| ..؟!!!!!
یعنی یه همچین دوستان جان بر کفی داریم ما ….

***

مردها مهربانند و زنها خود خواه!
دلیلش هم اینه که خیلی از زنها حاضر نیستند به مردی که نمیشناسند کمک کنند
ولی مردها حاضرند حتی واسه زنهای غریبه هم بمیرن!!!
چقدر این مردها آقان…

***

آخرین خبر از جهنم :
شیر آب دستشویی ها جفتش داغه !

***

میدونید اون زنی که برای اولین بار عبارت ِ “مردا همه مثل همه ن” رو به کار برد، یه زن چینی بود که شوهرشُ تو بازار گم کرده بود؟

***

طرف اومده با عصبانیت می گه این یارو زبون آدمیزاد حالیش نمیشه بیا تو باهاش حرف بزن …
نفهمیدم داره به من فحش میده یا به یارو ؟؟؟

***

یکی از علائم بیماری سادیسم اینه که میگی:
“میشه یه چیزی بپرسم” بعد که طرف گفت چی!؟
میگی:”هیچی بی خیال” !

***

مامان من آخر دموکراسیه!!!
وقتی میخواد فحش بده نظر خودمم میپرسه، مثلا میگه:
میخوای بهت بگم نفهم؟
میخوای بگم شعور نداری؟؟؟

***

آیا میدانید این زوج‌های عاشقی که روی ریل قطار و به سمت غروب خورشید قدم می‌زنند، یا تا حالا قطار سوار نشده اند یا اگه سوار شده اند دستشویی نرفته اند یا اگه دستشویی رفته اند به سیستم دفع فاضلاب قطار دقت نکرده اند؟

***

سوالات رایج مربوط به موبایل:
سال ۷۶ : آنتن دهی ش چطوره؟
سال ۷۹ : چقدر شارژ نگه میداره؟
سال ۸۲ : دوربینم داره؟
سال ۸۵ : دوربینش چند مگا پیکسله؟ صداش چطوره؟
سال ۸۸ : تاچه؟ یا از این معمولیاس؟
سال ۹۱ : اندرویده؟
سال ۹۴ : هوشمنده؟ یا معمولیه؟
سال ۹۷ : اخلاقش چطوره؟!
سال ۱۴۰۰: درکت میکـنـه ؟! یا نه؟
سال ۱۴۰۳: به اندازۀ کافی بهت توجه میکنـه؟ یا میخوای باهاش به هم بزنی؟

***

من با این سن و سالم هنوز یه وقتایی از تاریکی میترسم!
بعد برادر زاده ی ۷ ساله م توی تاریکی نشسته، بهش میگم: تو تاریکی چه کار میکنی؟
میگه دارم با روحِ اجسام ارتباط برقرار میکنم !!
اینا بچه نیستن دایناسورن :|

***

دیروز خونه مهمون داشتیم ، پرسیدن بچتون کجاست ؟؟؟ مامانم گفت : تو فیسبوک
پرسیدن فیس بوک کجاست ؟
مامانم گفت : جایی که اگه خبر مرگشم توش بنویسه لایک میزنن

****

یادمه دو روز قبل روز پدر تو شرکت پشت کامپیوترم بودم داشتم تو یاهو مسنجر چت میکردم دیدم مادرم آن شد…
پی ام دادم : مامان سلام خوب شد اومدی اینجا، این بابا که نمیزاره منو تو تنها شیم حرف بزنیم که واسه روز پدر چی بخریم؟؟؟
مامانم: سلام پسرم، با پولای تو بخریم یا پولای من؟؟
من: :| :| مامان چه فرقی میکنه؟؟؟
مامانم: فرق میکنه دیگه اگه من بخوام از پولای خودم بخرم باید از بابات پول بگیرم واسش …کادو بخرم ولی اگه تو بخری از پولای خودته…
من: چه حرفیه؟؟؟؟؟ باشه من پولشو میدم چی بخریم؟؟؟
مامانم: بابات خیلی آی پد نیو دوست داره ۱ ملیون و خورده ایه اونو بخر براش پسرم از طرف خودم و خودت.
من: :| مامان یکم گرون نیست؟؟؟
مامانم: نه پسرم بابات خیلی زحمت کشه…
من: چشم میخرم امروز.
یهو دیدم گوشیم زنگ خورد اسم مامانم افتاد!!!!
گوشی رو ورداشتم گفتم مامان شما که داشتی یاهو چت میکردی باهام چرا زنگ زدی؟؟؟
مامان پشت تلفن: من؟؟؟؟ من بیرون خونم!!! بابات با لپ تاپ من اومده بود ایمیل هاشو چک کنه حتما اونه با آی دی من آن شده…
من :| :| :| :| خدا وکیلی اگه من نصف مخ بابام رو داشتم که این همه نقشه میریزه الان تو ناسا بودم…
والاااااااااا گرفتااااااار شدیم به خداااا

***

یه بار عاشق شده بودم رفتم تو اتاق درو رو خودم بستم…
بعد یه ساعت صدام کردن که بیا شام بخور داره سرد میشه !
گفتم من دیگه هیچی نمیخورم ، میخوام بمیــــــــرم :(
گفتن : شام ماکارونیه ، ته دیگ سیب زمینی هم داره که دوس داری
… یــَــنــی از ماکارونی بیشتر دوســـش داشتی !؟
لـامصبـــــا نقطـــه ضعـــفِ منـــو پیـــدا کــــرده بـــودن :|

***

سلامتی پنگوئن که یه ذره قد داره، اما بازم لاتی راه میره ….

***
یادش به خیر زمانی که راهنمایی بودیم یه دبیر داشتیم هر موقع از دست ما عصبانی میشد میگفت: گوساله ها خجالت بکشید من جای پدرتون هستم!

***
بزرگترین حرف های کینه توزانه با این جمله توجیه میشه : ” به خاطر خودت میگم “

***
دقت کردین وقتی با ماشین هستیم احساس میکنیم گم شدیم اول ضبط ماشین رو کم میکنیم!!!

***

یه بار رفته بودم درمانگاه آمپول بزنم، یه دختره اومد آمپولمو بزنه،معلوم بود خیلی تازه کاره!
همینجوری که سرنگو گرفته بود توی دستش، لرزون لرزون اومد سمت من و گفت:
“بسم الله الرحمن الرحیــــم”
منم که کپ کرده بودم از ترسم گفتم:
“اشهد ان لا اله الا الله”!
هیچی دیگه…
انقدر خندید که نتونست آمپولو بزنه و خدارو شکر یکی دیگه اومد زد ..!

***

هشت صبح راه میافتم ۸:۳۰ میرسم
هفت و نیم راه میافتم ۸:۳۰ میرسم
هفت راه میافتم ۸:۳۰ میرسم
شش راه میافتم ۸:۳۰ میرسم
نصفه شب راه میافتم ۸:۳۰ میرسم
از معجزات تهران اینه هر ساعتی راه بیوفتی بیای سر کار هشت و نیم میرسی

***
تو مترو داری اس ام اس می دی باید بابغل دستیت حتمن مشورت کنی !!
چون اونم در جریانه کامل…بالخره دوتا عقل بهتر کار می کنه !!!

***

دافـــــ های محترم خـــــــط لب از زیــــر دماغ شروع نمیشــــــه!
این یکیو بخدا راست میگم :|

***
یکی از رفقا سوغاتی شورت ۴۰ دلاری واسم آورده!
موندم میخوام برم عروسی، رو شلوار بپوشمش یا زیر!
***

آخه نکبت ها ایران میخواد بمب اتمی بسازه به شامپو چه ربطی داره؟!! شامپو رو چرا تحریم می کنید؟! ایرانیا ینی اگه کچل بشن نمی تونن بمب اتم بسازن ؟!!!

***
یکی از حسرت های بچگیم خون دماغ شدن بود ! خیلی حس و ژست باکلاسی بود . . . همه بهت توجه می کردن در حد شهید زنده !

***
لحظه ی قبل از مرگم به بچه هام میگم: ده میلیارد تومن گذاشتم…زیر…زیر…زیر… و همون موقع می میرم !!!
ای حال میده… :))))))

***
آیا میدانستید Adele خواننده سرشناس و برنده جایزه گرمی، ایرانی و خواهر عادل فردوسی پور میباشد؟ نمیدانستید؟ خاک بر سرتان!!ا
عادله فردوسی پور در سال ۱۳۶۴ در رفسنجان کرمان متولد شد. وی فرزند دوم خانواده بود. برادر بزرگتر او، عادل، علاقه زیادی به فوتبال داشت و همیشه سر تماشای تلویزیون با عادله درگیر میشد و متاسفانه پدر و مادرشان طرف عادل را میگرفتند. عادله که تحمل این بی عدالتیها را نداشت پس از آشنایی …با یک دلال خواننده در فیسبوک، شبانه از کشور خارج شد و به بلاد کفر رفت و در آنجا مشغول خوانندگی شده و با کسب موفقیت های بسیار جایزه گِرَمی را از آنِ خود کرد. وی در مصاحبه هایش عنوان داشته که از عادل فردوسی پور متنفر است و قصد دارد آهنگی با همین مضمون بخواند!
بیایید به خوانندگان بزرگ دیار خود افتخار کرده و از عادل بخواهیم به معرفی عادله در برنامه نود بپردازد.
افتخاری دیگر برای ایران و ایرانی!

***
اگر مردی ، بیا ایران و زن باش…!!!

***

جام جم اذان لس آنجلس پخش میکرد،
بابا بزرگم خونه مون بود،پرسید: اذانه اهوازه؟
گفتم نه بابا! لس آنجلسه!
میگه :همین دیگه! اگه شعور داشتی با اذان شوخی نمیکردی ..!

***
از قلبم پرسیدم:چه کنم وقتى دلم تنگ است و دستم کوتاه؟
جواب داد:من کارم خونرسانى به بدنه،از من شِرو ور نپرس!!
***
پسر داییم دوم دبستانه امروز داشتم ازش علوم میپرسیدم:
” چرا تمساح پستاندار نیست؟ ”
بچه هم هرچی نبوغ و استدلال علمی داشتو به کارگرفت و با اعتماد به نفس گفت:
“چون اگه پستان دار بود موقع خزیدن ….هاش میکشید روی زمین!!”

***
به بابا میگم می‌خوام برم سمت گیاهخواری، نظرت چیه؟!
بابام: آفرین، خیلی هم خوبه، مگه تو چیت از بـُـز کمتره؟!!



 





:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1080
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 18 فروردين 1392 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: